[Your shopping cart is empty

News

بزرگترین بحران در آینده ایران

پایگاه خبری تحلیلی فولاد (ایفنا)-  گفتگو با دکتر حسین آخانی، بوم شناس و برنده جایزه ملی محیط زیست ایران

بحران آب در ایران سلسله چالش‌ها و مشکلات ناشی از کمبود آب و استفاده نادرست از منابع آب در کشور ایران است.

روزنامه واشنگتن‌پست در تیرماه ۱۳۹۳، اعلام داشت ایران در بین ۲۴ کشوری قرار دارد که وضعیت آب در آنها خطرناک است. واشنگتن‌پست، بحران ایران را ناشی از برنامه‌ریزی نادرست در دوران جمهوری اسلامی دانست. در خرداد سال ۱۳۹۳ خورشیدی، خبرگزاری جهانی طبیعت با انتشار خبری، بحران شدید آب را برای ایران بزرگترین چالش در دوران معاصر خواند. در این گزارش آمده‌ است که بر اساس مستندات راهبردهای بین‌المللی آینده(FDI)، ایران از سال‌ها پیش در معرض بحران آب قرار داشته است، اما در سه دهه اخیر برای آن گامی برداشته نشده‌است. این گزارش حاکی از آن است که ایران از مرحله آمادگی برای خطر عبور کرده و هم‌اکنون در خطر قرار دارد.

ویکی پدیا هم درباره بحران آب ایران می نویسد: عیسی کلانتری، که در دهه۱۳۷۰ وزیر کشاورزی جمهوری اسلامی ایران بوده است، بحران آب در ایران را تهدیدآمیزتر از خطر اسرائیل خوانده است. وی که مسئول وقت ستاد احیای دریاچه ارومیه بوده است در بهمن ماه ۱۳۹۳ وضعیت آب در ایران را چنین شرح داده است:

«از زمان ساسانیان و هخامنشیان تا حدود ۳۵ سال پیش برداشت اضافه از منابع آبی کشور نداشتیم اما در این ۳۵ سال فقط ۱۲۰ میلیارد مکعب آبهای شیرین فسیلی صدها هزار ساله که حدود ۷۵٪ آبهای شیرین زیرزمینی بود را مصرف کردیم که حدود ۷۵ میلیارد متر مکعب آن در ۸ سال گذشته بوده است. یعنی منابع را تاراج کردیم. جمعیت را افزایش دادیم غافل از اینکه این جمعیت باید در یک کشور آباد زندگی کند.

بدون توجه به نیازهای جمعیت، منابع کشور را برای رفع نیازها به تاراج گذاشتیم. امروز هیچ تالاب درون سرزمینی، آب ندارد، از بختگان تا هورالعظیم، گاوخونی و ارومیه. ما امانتدار بسیار بدی برای این تمدن ۷۰۰۰ ساله بودیم، در استاندارد جهانی هر کشوری که ۲۰ درصد از آب‌های تجدید پذیرش را هر سال استفاده کند هیچ خطری از نظر منابع آب متوجه اش نیست. اگر ۲۰ تا ۴۰ درصد استفاده شود به شرطی که برنامه‌ریزی باشد در خطر هستند اما به شرط مدیریت می‌توانند در دراز مدت منابع آب را تأمین کنند. اما اگر بالای ۴۰ درصد استفاده کنند وارد بحران شده‌اند. دو کشور در دنیا بالای ۴۰ درصد استفاده می‌کنند، اولی مصر است با ۴۶ درصد و ایران با ۸۵ درصد. این یعنی به زودی همه جای ایران مثل گاوخونی خشک خواهد شد

مشاور معاون اول رئیس‌جمهوری در امور آب، کشاورزی و محیط زیست می گوید: «ایران با بهره‌برداری از ۹۷ درصد آب‌های سطحی خود عملاً تمام رودخانه‌های خود را خشک کرده ‌است و دیگر آبی در طبیعت باقی نمانده ‌است. این موضوع به معنای آن است که اگر به همین وضع ادامه دهیم حدود ۷۰ درصد ایرانیان یعنی جمعیتی معادل ۵۰ میلیون نفر برای زنده ماندن ناچار به مهاجرت از کشور هستند

سازمان محیط زیست سرعت استفاده از منابع آب زیرزمینی در ایران را در قیاس با استاندارد جهانی سه برابر بیشتر تخمین می‌زند. این برداشت بی‌رویه عامل خشکیدن ۲۹۷ دشت از ۶۰۰ دشت ایران می‌باشد.

ایران کشوری با اقلیم عمدتاً گرم و خشک است. رشد سریع جمعیت مهمترین عامل کاهش سرانه آب تجدیدشونده کشور در قرن گذشته بوده است. جمعیت ایران در طی این هشت دهه، از حدود ۸ میلیون نفر در سال ۰۶–۱۳۰۰ به ۷۸ میلیون نفر تا پایان سال ۱۳۹۲ رسیده است. بر این اساس میزان سرانه آب تجدیدپذیر سالانه کشور از میزان حدود ۱۳۰۰۰ متر مکعب در سال ۱۳۰۰ به حدود ۱۴۰۰ متر مکعب در سال ۱۳۹۲ تقلیل یافته و در صورت ادامه این روند، وضعیت در آینده به مراتب بدتر خواهد شد.

و اما بحران آب در ایران تحت تأثیر چه عواملی است؟ دکتر حسین آخانی؛ بوم شناس، کارشناس محیط زیست و برنده جایزه ملی محیط زیست ایران در سال 1394 پاسخ های درخور تأملی به این پرسش دارد.

در ادامه، مشروح مصاحبه انتخاب خبر با دکتر آخانی، استاد دانشگاه تهران را می خوانید.

 

این روزها نگرانی از بحران آب در ایران اوج گرفته است. حتی گفته می شود آبی برای جمعیت فعلی تهران باقی نمانده است. به نظر شما چرا کشور با بحران آب مواجه شد؟
امروز همه کارشناسان بر بحران آب در ایران صحه می گذارند و صرف نظر از روشی که استفاده می کنند یا اعتقادی که درباره عمق بحران آب دارند بر موضوع بی آبی در ایران متفق القول هستند.

اما ایجاد شرایط بحرانی آب چند دلیل عمده دارد. مدیریت ناصحیح منابع آب در ایران یکی از عوامل عمده بی آبی است.

یکی دیگر از عوامل پیدایش بحران آب در ایران تغییرات ساختار اجتماعی- اقتصادی کشور طی چند دهه اخیر بوده است که باعث افزایش مصرف آب در کشور شده است.

همچنین این تفکر که ایران باید در تولید محصولات کشاورزی خودکفا شود، از جمله عوامل مصرف زیاد آب و ایجاد شرایط بحرانی آب در کشور بوده است.

افزایش جمعیت در ایران البته به بحران آب در کشور دامن زده است چراکه بر نیاز کشور به آب افزوده است.

علاوه بر این، وقوع خشکسالی های نسبتاً طولانی مدت در کشور و همچنین افزایش گرمای کره زمین که نه تنها ایران بلکه بسیاری از کشورهای جهان را تحت تأثیر خود قرار داده است. ایران کشوری است که بخش قابل توجهی از مناطق آن قبلاً در تنش آبی قرار داشت و امروز طبیعی است که در شرایط فعلی دامنه این تنش گسترش پیدا کند.

 

مسئولان کشورمان بارها خشکسالی های پدید آمده در کشور را مسبب بحران آب در ایران می دانند. واقعاً خشکسالی های طی دهه اخیر اینقدر بر دامنه تنش آبی در ایران افزوده است؟
اکنون بسیاری از مطالعات مستقل نشان داده است که خشکسالی نمی توانسته است تا این اندازه برای ایران مشکل ایجاد کند. قطعاً درصدی از این خشکسالی به تغییر اقلیم مربوط است، اما بخش عمده مشکل یعنی عامل بیش از 80-70 درصد بحران آب امروز ایران مربوط به نحوه بهره برداری از منابع آبی و به ویژه دخالت در روند طبیعی هیدرولوژیکی کشور بوده است. سدسازی های بی رویه و همچنین پروژه های انتقال آب باعث تغییر روند طبیعی هیدرولوژیکی کشور شده است.

 

سدسازی ها در کشور چگونه بر بحران آب در ایران تأثیرگذار بوده اند؟
واقعیت امر این است که اصولاً رودخانه ها به عنوان شریان های حیاتی یک کشور محسوب می شوند. طبیعی است که اگر جریان آب رودخانه ها را توسط پروژه های سدسازی قطع کرد، آب به این پیکر عظیم رودخانه ها منتقل نمی شود. مهمتر آنکه؛ متأسفانه سدسازی ها مانع از آن می شوند که بخش قابل توجهی از آب های طبیعت به سفره های زیرزمینی انتقال یافته و منابع آبی زیرزمینی را تغذیه کنند. سدسازی ها همچنین باعث افزایش مصرف آب در کشور و از همه مهمتر باعث تغییر ساختار اجتماعی کشور شده اند. سدسازی ها باعث شده اند که شهرها گسترش پیدا کنند.

بهتر است در اینجا مثالی را مطرح کرد؛ در گذشته حدود 30 درصد مردم ایران شهرنشین و 70 درصد روستانشین بودند، اما امروز کاملاً برعکس شده است و بیش از 70 درصد جمعیت کشور شهرنشین شده اند. برخی ممکن است از اینکه تعداد شهرنشین ها افزایش پیدا کرده اند اظهار خوشنودی کنند اما واقعیت آن است که افزایش جمعیت شهرنشینان یعنی افزایش فشار به طبیعت رنجور ایران.

مردمی که معمولاً در روستاها زندگی می کنند زندگی آنها از نظر اکولوژیکی پایدارتر است. مصرف جمعیت روستایی هم از نظر مواد غذایی و هم از نظر آب به مراتب با ساکنین مناطق شهرها متفاوت است.

در این زمینه مثالی می زنم. من خودم در روستا به دنیا آمدم و اکنون در شهر زندگی می کنم. برای نمونه، اگر یک روستایی در روستای خود یک خربزه یا یک هندوانه را تولید و یا حتی خریداری می کرد و آن را به مصرف می رساند، پوست آن خربزه یا پوست آن هندوانه را هم به دام ها می داد؛ به عبارتی پوست خربزه و پوست هندوانه تبدیل به زباله نمی شد.

در واقع از این طریق می توان مصرف آب را کاهش داد. در صورتیکه امروز هر شهرنشین حجم بسیار زیادی از ضایعات مواد غذایی را تولید می کند که آب برای آنها مصرف شده است. ضمن اینکه خود این تولید انبوه زباله معضلات و مشکلات بسیار زیادی برای ساکنین شهرها ایجاد می کند به شکلی در واقع آب کشور را از بین می برد.

حتی امروز وقتی ظروف یک بار مصرف در کشور ساخته می شود آب مجازی برای تولید این ظروف به کار گرفته می شود. امروز زباله های تر کمتر در کشورمان مورد استفاده قرار می گیرند و همین بر اتلاف آب در کشور می افزاید.

یعنی اینکه مصرف آب یک شهرنشین چندین برابر مصرف آب یک روستانشین است؛ بنابراین اشتباه بزرگ از آنجا شروع شد که مسئولان با انجام پروژه های سدسازی اقدام به گسترش شهرها کردند، و افزایش تعداد شهرها یا توسعه شهرها هم باعث مصرف چندین برابر آب شدند.

این دقیقاً همان چیزی است که مسئولان وزارت نیرو به آن توجه ندارند. مسئولان وزارت نیرو مرتب کشاورزان را عامل مصرف آب می دانند و با ارائه رقمی معادل اینکه بیش از 90 درصد آب کشور توسط بخش کشاورزی استفاده می شود دخالتی که در ساختار اجتماعی- اقتصادی کشور انجام داده اند را نمی پذیرند، و خود را در پیدایش بحران آب مبرا می کنند و حتی خود را فاقد تقصیر می دانند.

مسئولان وزارت نیرو اما غافل از این هستند که آن کشاورزانی که در حقیقت به صورت تاریخی کار کشاورزی انجام می دادند هیچ یک باعث بالا رفتن مصرف آب نبوده اند، چرا که بخش عمده آبی که برای آبیاری محصولات کشاورزی استفاده می کردند مجدداً به زمین تزریق می شد. در صورتیکه آب هایی که امروز از سدها انتقال پیدا می کنند، به زمین های کشاورزی جدید که مصرف کننده بیش از اندازه آب هستند سرازیر می شوند. بخش عمده این زمین های کشاورزی در حقیقت به جای اینکه در قعر حوضه های آبریز قرار گرفته باشند در مناطق مرتفع حوضه های آبریز واقع شده اند. این نوع کشاورزی بدترین نوع کشاورزی است و طبیعی است که این کشاورزی، کشاورزی بومی ایران نیست بلکه به اصطلاح کشاورزی شهرنشینان است. عمدتاً هم صاحبان این زمین ها افرادی هستند که یا شهرنشین هستند یا توسط فرصت های خاص یا رانت های خاص زمین ها را مالک شده اند.

آنچه مسلم است؛ ساخت سد در کشور بر دامنه ی مصرف آب و همچنین افزایش کشاورزی نابومی سرزمین ایران افزوده است.

 

اشاره ای به تغیر اقلیم و خشکسالی در ایران داشتید. تا چه حد این تغییر اقلیم و خشکسالی ناشی از روندهای مدیریت آب از جمله سدسازی و انتقال آب بوده است و تا چه میزان ناشی از تخریب گسترده محیط زیست کشورمان بوده است؟
کشور ایران در تولید گازهای گلخانه ای جزو 10 کشور اول جهان است. در مورد تخریب محیط زیست، فرسایش خاک و همچنین به اصطلاح مصرف ناپایدار و بی رویه منابع طبیعی نیز بسیاری از آمارها نشان می دهد که ایران جزو کشورهای صدر جدول است.

بحث تغییر اقلیم البته یک بحث جهانی است و طبیعی است که همه کشورهای جهان به شکلی در این ماجرا نقش داشته اند. کشورهای بزرگ تر و صنعتی تر بیشتر در این ماجرا نقش داشته اند و نقش کشورهای در حال توسعه هم بسیار چشمگیر بوده است. ایران هم جزو کشورهای در حال توسعه است.

البته طبیعی است که مسئولان مرتبط با مدیریت منابع آب کشور از طریق اختلال در توازن هیدرولوژیک کشور و از طریق از بین بردن مراتع و جنگل ها نقش زیادی در تشدید بحران تغییر اقلیم ایران داشته اند. امروز مسئولان امور آب کشورمان زیر سایه سکوت متولیان محیط زیست در حقیقت روند ناپایداری در کشور ایجاد کرده اند، و ایران را در مقابل شرایط بحرانی آب نسبت به هر کشوری آسیب پذیرتر کرده اند.

امروز دمای کشورهای خاورمیانه تقریباً 2 برابر متوسط جهانی افزایش یافته است. این افزایش درجه حرارت در اثر تغییر اقلیم در این کشورها بوده است، بنابراین حساسیت مقامات جمهوری اسلامی ایران باید نسبت به محیط زیست کشور بیشتر از کشورهایی باشد که در عرض های جغرافیایی بالاتر قرار دارند، چرا که کشور ایران آسیب پذیرتر است.

 

گفته می شود کشور ترکیه با سدسازی های گسترده، حق آبه رودخانه های دجله و فرات را روی کشور ایران بسته است. همینطور کشور افغانستان رودخانه هیرمند را بر روی ایران بسته است و حتی نابودی تالاب هامون را هم ناشی از این مسئله می دانند.
همه کشورهای خاورمیانه آب را روی یکدیگر بسته اند و این اشتباه را انجام داده اند. ترکیه هم در صدر آنها قرار دارد. ایران نیز روی بسیاری از رودخانه های مرزی سد سازی کرده است.

کشور افغانستان هم چنین اقدامی را برای ایران انجام داده است. متأسفانه این اقدامات، اشتباه بشر است که متوجه نیست روی شاخه درختی نشسته است و خود در واقع همان شاخه ای را اره می کند که روی آن نشسته است.

فکر می کنم زمانی انتقاد جمهوری اسلامی ایران می تواند روی کشورهای دیگر تاثیرگذار باشد که خود کشور ایران این راه را نرفته باشد. متأسفانه یک رقابت ناسالم در بسیاری از کشورهای دنیا در مورد آب صورت گرفته است و کشورهایی که در ارتفاعات بالاتر قرار دارند و رودخانه ها از این کشورها منشأ می گیرند معمولاً این توان که جلوی آب را بگیرند دارا هستند و اکنون این اتفاق افتاده است.

اما فراموش نکنیم بستن آب روی هر ملتی به نظر من خیلی عاقبت خوشی ندارد. اکنون وضعیتی که در کشور سوریه به عنوان بحران مشاهده می کنیم ناشی از بحران آب در خاورمیانه بوده است. برخی از متخصصین معتقد هستند که دلیل جان گرفتن داعش در منطقه و وجود ناآرامی در منطقه، بستن آب روی سوریه توسط ترکیه بوده است.

باید به طور کلی خردمندان کشورهای منطقه به این مسئله توجه کنند و در حقیقت بدانند که خاورمیانه بخشی از خانه همه آنها است و باید در نحوه بهره برداری از منابع آب مانند رودخانه ها تجدیدنظر کرد. همانطور که در گذشته خداوند با ایجاد چنین رودخانه هایی حق زمین را برای همه مردم خاورمیانه درنظر گرفته است. در این صورت بخش زیادی از مشکلاتی که در حوضه های آبی وجود دارد حل خواهد شد.

 

بهتر است درباره دورنمای بحران آب در کشور ایران بحث کرد. آیا اینکه گفته می شود بحران آب بازگشت ناپذیر است صحت دارد؟ آیا اینکه گفته می شود در آینده نزدیک قریب به 50 میلیون ایرانی مجبور به کوچ اجباری می شوند صحت دارد؟ اینکه گفته می شود در آینده در نتیجه کم آبی و بی آبی در منابع آب سطحی و سفره های زیرزمینی، نشست زمین به اوج خود می رسد و بسیاری از شهرها و روستاهای ایران در اثر نشست زمین نابود می شوند صحت دارد؟ بحث جنگ آب تا چه حد در ایران جدی است؟
بستن آب روی کشور سوریه توسط ترکیه در حقیقت یکی از مهمترین عوامل ناآرامی ها در این کشور و قدرت گرفتن داعش شد.

این یک اتفاق طبیعی بود. در هرجای خاورمیانه بحران آب اتفاق افتد سرانجام بهتری از سوریه نخواهند داشت. اگر بحران آب در کشور ایران فراگیر شود می تواند به امنیت ملی ایران آسیب برساند.

من گفته های آقای دکتر کلانتری مشاور رئیس جمهور و مسئول احیای دریاچه ارومیه را مبنی بر غیرقابل بازگشت بودن بحران آب در ایران را تأیید می کنم. کشور ایران در شرایط فعلی توان تأمین نیاز آبی این جمعیت را ندارد و این احتمال وجود دارد که در ادامه بحران آب و تخریب محیط زیست در ایران مهاجرت ها شدت بگیرد.

اکنون هم مهاجرت ها و هم پدیده های غیرعادی مانند نشست زمین در ایران در حال وقوع است. اکنون سالیان سال است که غرب ایران و خوزستان توسط ریزگردها آسیب دیده است. مطمئناً بخش قابل ملاحظه ای از این مردم به مرور منطقه غرب ایران و خوزستان را ترک می کنند. همین الآن بحث نشست زمین حتی در تهران به کرات در حال اتفاق افتادن است و در جای جای ایران به این شکل در حال اتفاق افتادن است. قطعاً این پدیده ها در آینده تشدید خواهند شد.

منتهی آن چیزی که من را نگران می کند این است که وقتی مشاور معاون اول رئیس جمهور یعنی آقای دکتر عیسی کلانتری که خود از مدیران با سابقه کشور هستند و در حقیقت با شهامت این بحران را مطرح می کنند کسی به سخنان ایشان توجه نمی کند! چرا در همین دولت به حرف های ایشان گوش داده نمی شود؟ آقای رئیس جمهور در سفر اخیر خود به اراک اعلام نمودند که 10 سد جدید در ایران به بهره برداری رسیده و افتتاح می شوند.

وقتی به این حرف ها گوش داده نمی شود، جای نگرانی جدی وجود دارد که دولت جمهوری اسلامی ایران بحران را مرتب پنهان می کند و آن را مشاهده نمی کند. در صورتیکه بحران آب و بحران محیط زیست در ایران یک بحران بسیار بسیار سهمگین است.

این بحران در آینده کل کشور را با تهدید مواجه می کند و من امیدوار هستم که مسئولان مملکتی مسئله را خیلی جدی بگیرند و طرح های کاملاً انقباضی را در جهت مصرف آب پیش بگیرند نه اینکه باز هم مرتب، بخش عمده منابع مالی کشور را صرف سدسازی و انتقال آب کرد که چنین اقداماتی، درمانی برای حل مشکل آب نخواهد بود.

 

شما پیشنهاد می دهید که به عنوان اقدام فوری هرگونه سد سازی و انتقال آب متوقف شود و توسه ناپایدار و افزایش جمعیت در کشور متوقف شود؟
چاره ای جز این نیست که ایران با توجه به توانمندی های اکولوژیک کشور به سوی توسعه پایدار حرکت کند. بقای کشور ایران و بقای تمدن ایران در چند هزار سال پیش دقیقاً به همین نکته وابسته بوده است. به عبارتی اگر قنات نبود معلوم نبود که اصلاً تمدن ایران در این پهنه خشک که همیشه هم با خشکسالی مواجه بوده است ادامه پیدا می کرد یا نمی کرد؟

متأسفانه ایران فناوری ملی باستانی را کنار گذاشته است و به فناوری روی آورده است که هیچ سازگاری با آب و هوای کشور ایران ندارد.

در مورد بحث جمعیت هم فکر می کنم جمهوری اسلامی ایران باید ابتدا کارایی در کشور را افزایش دهد. افزایش جمعیت فقط در زمانی می تواند به جمهوری اسلامی ایران کمک کند که مردم ایران یاد بگیرند که چگونه آب را کم مصرف کنند. اگر ایران بودجه یک سد را به آموزش شهروندانش اختصاص دهد مطمئناً میزان آبی که در نهایت در کشور ذخیره می شود چند برابر سدهای ساخته شده خواهد بود.

آموزش و فرهنگ متأسفانه در کشور کنار گذاشته شده اند و مسئولان بر این گمان هستند که همیشه می توانند با مهندسی و ساخت و ساز، مشکلات را حل و فصل کنند. این نگاه اکنون در دنیای امروز مشخص شده است که کارایی ندارد.

منبع: انتخاب خبر

Dec 21, 2016 11:42
Number of visit : 1,245

Comments

Sender name is required
Email is required
Characters left: 500
Comment is required