پایگاه
خبری فولاد ایران - اقتصاددان نیستم اما از سخنان اقتصاددانان گزارههای زیر
را فهمیدهام و اینجا به ترتیب ارائه میکنم. اگر اشتباه بود، تذکر دهند.
1 - تولید ناخالص داخلی
ایران سالانه حدود
پانصد میلیارد دلار است. یعنی نفت و کشاورزی و ساختمان و صنعت و خدمات و غیره در
بخش خصوصی و دولتی سالی پانصدمیلیارد دلار به طور ناخالص عاید کشور میکند! اگرچه
رقم دقیق ممکن است کمتر باشد اما در نتیجهی بحث فرقی نمیکند.
2-کسی گفته است سال 98
رشد اقتصادی ایران منفی 2.5 درصد میشود. فرد دیگری هم گفته است، مثبت میشود.
3- اگر آن پیشبینی
بدبینانه درست باشد معنیش این است که
ایرانیان از پانصد میلیارد دلار تقریبی حدود 12 و نیم میلیارد دلار کمتر تولید
خواهند کرد.(امیدوارم درست فهمیده باشم).
4- میدانیم هر سال
نیاز یک جامعه بیشتر میشود به چند دلیل که سادهترین آن رشد جمعیت و نیاز اشتغال
است. اقتصاد اگر بخواهد در وضعیت فعلی بماند باید رشد مثبت داشته باشد چه رسد به
اینکه رشدش منفی بشود.
5- باتوجه به جمعیت
کشور سال آینده هر ایرانی 156 دلار کاهش تولید و بالنتیجه درآمد خواهد داشت یعنی
بیشتر از دو میلیون تومان. به شرطی که آن پیشبینی بدبینانه درست باشد.
6 - این کاهش تولید به
همین نسبت بر کل خدماتی که او میگیرد توزیع میشود. مثل خدمات بهداشتی، درمانی،
آموزشی، غذایی، امنیت، انرژی، حمل و نقل وغیره.
7-چون اقتصاددان نیستم
نمیتوانم نسخه بپیچم. اما گمان میکنم دولت روحانی در سال 97 ارز 4200 تومانی را
با چیزی شبیه همین تفکر توزیع کرد. یعنی دلاری را که در تولید ناخالص داخلی کم
آورد، خودش از خزانه جبران کرد.
8- انگلیسیها یک ضربالمثل
دارند. میگویند: درِ خانهات را محکم ببند، همسایهات را دزد نکن. دولت دلار را
توزیع کرد اما نتیجهای که حاصل شد در کنار فوایدی چند، افزودن به دزدان سابق نیز
بود.
9 - به نظر میرسد که
دورهی پولپاشیهای نفتی در حال تمام شدن است و ایرانیها باید از زیر سنگ پول
دربیاورند.
احتمالا رفتارِ سختکارکردن
در همهی ملت نه فقط کارگران رواج خواهد یافت و تبعات و عوارض یا خوبیها و فواید
آن به مرور عیان میشود.
10- دولت مجبور است از
خرجتراشیهای احمقانه دست بردارد و در برابر فشارهای نامعقول منطقهای و قومی و
قبیلهای بایستد. میخواهد نمایندهی مجلس بدش بیاید یا امامجمعه در روی منبر
نفرینش کند. ناچار است با کوتاهترین فاصلهها و ارزانترین هزینهها کارهایش را
به پیش ببرد. در احداث یک جادهی سرراست کمتر آسفالت و انرژی و پول و حوادث جادهای
و غیره و غیره مصرف میشود تا که آنرا بخاطر امیال فلان و بهمان احمقانه مثل یک
لقمه از پشت کله بپیچاند که به دهن برسد.
11 - حکومت به سمت
دموکراسی خواهد رفت اگرچه نظامیگری هم کماکان پشتِ در، حضور خواهد داشت. سرنوشتی
شبیه پاکستان و ترکیه و مصر. زمانی که انسجام و نظم اجتماعی بهم میریزد نظامیان
قدرت بیشتری خواهند گرفت.
12 - مبارزه با فساد
جدیتر خواهد شد و دزدیها سختتر یا خاصتر.
دورهی احمدینژاد گذشت
که سالی صد میلیارد دلار پول نقد عاید دولت میشد و معلوم نبود به کجا میرود و در
عین حال پشت تریبونهای نماز جمعه در حمایتش خواب امام زمان نقل میشد و ملت همیشه
در صحنه او را با شعار مالک اشتر علی به شهر ما خوش آمدی استقبال میکردند.
اگر آن پولها اکنون
بود به اینهمه چرتکه انداختن نیازی نبود و شب عید ملت هم عزا نمیشد.
13-دولت مجبور است به
مرورکوچکتر و کارآمدتر شود وگرنه خواهد مُرد.
استخدامها کمتر خواهد
شد و افزایش بالای حقوق کارمندان در توان دولت نخواهد بود. شماری از کارمندان
شغلشان را ترک خواهند کرد. چون کفاف زندگیشان را نمیدهد. مجبورند در بخش خصوصی
دست به ریسک بزنند.
14- هر روز آمار بیشتری
از مفتخورهای بودجه اعلام خواهد شد. دستاندرکاران ذیربط خود این آمار را به
جامعه درز میدهند، چون میبینند چرخ دولت دیگر با خاصه خرجیها و مفتخوریها نمیچرخد.
15- به گمان من
ایرانیان باید خود را برای دورهای طولانی از ریاضت اقتصادی آماده کنند. چه اینکه
انتقال از یک اقتصاد نفتی به یک اقتصاد غیر نفتی امری به غایت زمانبر است!
16- مرکز پژوهشهای
مجلس در سال 96 اقتصاد پنج دولت پس از انقلاب را مقایسه کرده و مینویسد: عملکرد
دولت دوم سیدمحمد خاتمی و دولت اول حسن روحانی از حیث متغیرهای اقتصاد کلان در
جایگاه بهتری نسبت به ۵ دولت دیگر قرار دارد.(روزنامهی دنیای اقتصاد 10-3-96).
به گمان من ایران فقط
یک راه برای بقا دارد و آن اصلاحات است. میخواهد لیدر اصلاحات محمد خاتمی باشد یا
نباشد!
✍️ محمد حسین غیاثی