در سال 1399 قیمت مقاطع بیش از دو
برابر و قیمت ورق تقریباً سه برابر شد. رشد قیمت آهن اسفنجی بیش از همه بود. علت
اصلی این افزایش قیمت نه کاهش عرضه بود نه افزایش تقاضا بلکه بیشتر سیاست های پولی
و ارزی دولت باعث این تغییرات بود. در نیمه دوم سال دولت برای حل مسایل پولی خود
به سمت بازار باز رفت و از طریق اوراق قرضه مشکل خود را حل کرد اما این روش تا
بهمن ماه ادامه یافت. ماه بهمن رکورد افزایش پایه پولی شکست و 570 میلیارد تومان
پول به اقتصاد تزریق کرد که اثرات تورمی آن در فروردین و اردیبهشت منعکس خواهد شد.
کلاً بازار فولاد با تغییرات شگرف در 1399 روبرو شد. چرا که علیرغم افزایش شدید
قیمت، شش ماهه دوم سال تقریبا رکود بود.
عرضه
در بخش عرضه حجم
تولید به اوج خود رسید. ظرفیت های نصب شده برای شمش به بیش از 100 واحد و نورد به
نزدیک 110 واحد رسید. تولید آهن اسفنجی به بیش از 24 میلیون تن و جمع تولید فولاد
میانی هم از 26 میلیون تن عبور کرد در حالیکه کل تولید محصولات فولادی به 19
میلیون تن رسیده است در واقع یک فاصله 6 میلیون تنی بین تولید فولاد میانی و محصول
وجود دارد. ( منبع: آمارهای انجمن تولید کنندگان فولاد ایران)
در 6 ماهه اول سال
روند قیمت ها به سمت بالا شتاب گرفت . دولت با اعمال شیوه نامه سعی در کنترل بازار
فولاد کرد که عملاً 4 ماه تولید را زمین گیر کرد. بخش "ارتباط بین بازرگانی و
تولید" با این شیوه نامه مهمترین قسمت آن بود که کمترین توجه و اعتراض به آن
صورت گرفت. تا قبل از اعمال شیوه نامه بخش بازرگانی میتوانست از توان خود برای
خرید آهن اسفنجی یا شمش و تبدیل آن به محصول استفاده کند و محصول را صادر نماید.
شیوه نامه این رابطه را قطع کرد و اجازه فعالیت را به تاجر چه در همکاری در تولید
یا صادرات نداد، در نتیجه 6 میلیون تن تولید محصول از فولاد میانی عقب افتاده است.
در شرایط تحریم شدید ظاهراً در دستگاه عریض و طویل دولت کسی نیست که قدرت برنامه
ریزی داشته باشد یا حداقل به تجربه کشورهای دیگر رجوع کند تا راه چاره بیابد،
نتیجه سیاست های دولت با شعار حذف واسطه ها این است که در یکی دو ماه آینده شاهد
توقف بسیاری از واحدهای نورد و ذوب خواهیم بود. بازندگان اولیه این سیاست کارگران
هستند و به دنبال آن بانک ها که بطور وسیع در سال 1399 وام داده اند.
سیاست های دیگری که
شکست خورد مساله ارتباط مواد اولیه با محصول بود. علیرغم آنکه ایده اولیه منطقی به
نظر می رسد ولی کسی به این سئوال نپرداخت که اگر محصول بازار نداشته باشد تکلیف
مواد اولیه چیست؟ آنچنان که با عدم استقبال خرید محصول شاهد آن هستیم که گندله زیر
قیمت کدال 23% در بازار معامله شده است و کنسانتره با کمی اختلاف از کدال بده
بستان می شود، در واقع دولت با سیاست آرام کردن بازار به صادرات ، تولید و بورس
سهام لطمه زد. برون رفت از این سیاست به سادگی امکان پذیر نیست چون باید ساختار
دولت تغییر کند و ذهنیت های غلط شکل گرفته در 40 سال گذشته عوض شود. وزارت صمت
باید بپذیرد تولید فولاد امروز با 10 سال قبل نه از نظر کیفی نه کمی نه اقتصادی نه
سیاسی قابل مقایسه نیست و سیاست جدید می خواهد این سیاست جدید باید بر مبنای سیاست
تهاجمی باشد و انفعال نمی پذیرد .
در اواخر سال 1399 ، مجلس
مصوب کرده 30 درصد سوخت صنایع فولاد به قیمت فوب خلیج فارس و بر مبنای نرخ سنا محاسبه
شود، این مصوبه حداقل این معنا را میدهد که قیمت میلگرد هر کیلو 3000 ریال افزایش
خواهد یافت. افزایش دستمزد تا 40 درصد هم هست. با این حساب قیمت میلگرد به عنوان
شاخص در پایان فروردین ماه نسبت به پایان اسفند حداقل 20 درصد بیشتر خواهد شد در
حالیکه انبارها از میلگرد و تیرآهن انباشته است و این موجودی اجازه افزایش قیمت را
نمی دهد در نتیجه تولید عقب خواهد نشست. در خرداد ماه که موجودی ها تخلیه شده
بازار با افزایش بیش از 20 درصدی قیمت مواجه می گردد اگر حجم صادرات و قیمت
صادراتی تغییر نیافته باشد که بسیار بعید است. در واقع قیمت فولاد در سه ماهه اول
سال به دو دلیل جهش خواهد داشت:
اول افزایش قیمت تمام
شده.
این برگشت ناپذیر است.
دوم افزایش قیمت
صادراتی و بالا رفتن حجم صادرات و ارتباط آن با قیمت شمش فولاد خوزستان.
این نوسان خواهد
داشت. ممکن است بالا برود یا پایین بیاید.
تقاضا
در بخش تقاضا شاهد
بدترین سال بودیم. ساخت و ساز به کمترین میزان در 16 سال گذشته رسیده است با شرایط
امروز خانه دار شدن محال است.
در سال آینده با
محدویت عرضه مسکن وضع اسف بارتر خواهد شد. بودجه های عمرانی به علت کرونا و بخش
یارانه به مردم عملاً به صفر رسیده است این در حالی است که با واکسینه کردن در
دنیا تقاضای فولاد رو به افزایش است و فرصت خوبی برای صادرات ایجاد کرده است اما
با توسعه صادرات هزینه تولید واحد مسکونی بر اساس الگوهای امروز که همه چیز بر
مبنای کدال فولاد خوزستان است بالاتر خواهد رفت. شاید دولت بعدی جسارت این را
داشته باشد تا با عرضه واحدهای مسکونی بانک ها و بنیادها فشار افزایش قیمت را
تعدیل کند ولی واقعیت اینست که مسکن چشم انداز اشتغال جامعه است و با وجود بیکاری
افزایش عرضه مسکن کمکی جدی به حساب نمی آید مگر آنکه قدرت خرید آنهم ایجاد شود.
کسی که یک ریال در جیبش ندارد برایش فرقی نمی کند که نان 10 ریال باشد یا 100 ریال
. البته قرارداد ساخت 60 هزار واحد مسکن ملی امضاء شده است که باعث افزایش تقاضا
خواهد شد.
ارز
اما فارغ از مساله
عرضه و تقاضا آنچه بازار فولاد را بهم می ریزد مساله نرخ ارز است و چسبندگی نرخ
ارز به کدال علت اصلی این نوسان است و عامل آن دولت است و بی برنامه گی های او.
عده ای با نگاه به فرمایشات بعضی مقامات انتظار دارند نرخ ارز کاهش یابد این امر امکان پذیر نیست چون
:
اولاً از نظر رابطه
مقداری پول قیمت ارز فضای زیادی برای کاهش ندارد .
دوماً کاهش قیمت ارز
باعث افزایش کسری بودجه دولت می گردد .
سوماً با رفع تحریم
ها علیرغم آنکه ارز به کشور وارد می شود، ولی تقاضای آنهم موجود است بنابراین ارز
وارد شده مصرف خواهد شد. به طور مثال در بخش فولاد میلیاردها دلار پروژه معطل است
تا با رفع تحریم ها فعال شود، فارغ از آن بودجه های عمرانی است که متوقف مانده و
با تزریق ارز به حرکت در می آید. بنابراین حتی اگر به هر دلیلی معجزه وار یک شبه دلار
به 20 هزار تومان هم برسد افزایش تقاضای حاصل از برداشته شدن تحریم ها به بالا
رفتن قیمت کالا منتهی خواهد شد. در رژیم گذشته شاهد بودیم که نرخ ارز سالها ثابت
بود ولی قیمت کالاها بالا می رفت چون تقاضا در حال افزایش بود. بنابراین در
صورتیکه تحریم برداشته شود و ارز بیشتری وارد کشور شود قیمت کالا پائین نخواهد آمد
هر چند کدال بریزد ولی منطق بازار چیز دیگری است چون
رونق وجود خواهد داشت اما با کمی فاصله زمانی.
اگر تحریم ها ادامه
یابد دولت مجبور است سیاست های انقباضی را شدیدتر کند بنابراین مالیات ها را
افزایش خواهد داد. از طرف دیگر در سال آینده اوراق قرضه چاپ شده را باید تسویه کند
که از این رهگذر باید بهره بسیار سنگینی را بپردازد. از آنجا که تقاضا در داخل
بسته می شود صادرات جذاب تر خواهد بود با نرخ های بالاتر از بازار داخلی و با حجم
وسیع تر. در نتیجه با توجه به ارتباط صادرات با کدال فولاد خوزستان، پایه قیمت در
بورس افزایش می یابد ولی رکود عمیق تر خواهد شد.
راه برون رفت از این
مسایل بسیار ساده است کشورهای دیگر آن را تجربه کرده اند. تا زمانی که دولت فارغ
از آنکه چه کسی رئیس جمهور است واقعیت را نپذیرد و حاضر به تمکین از اصول واقعی
علم اقتصاد نگردد شرایط هر روز سخت تر می شود .
یک معضل بزرگ که دولت
بعدی با آن سر و کار خواهد داشت مساله رمز ارزها ( ارز دیجیتال) می باشد. با نزول
بورس سهام و بی رونقی بورس کالا پول های سرگردان به این سمت رفته است ، بازگرداندن
این پول ها که بازی با آنها بسیار خطرناک است کار ساده ای نیست . به پیش بینی بعضی
اقتصاددانها رمز ارزها مثل بیت کوین، امروز یک نیاز است و فردا عامل فروپاشی
ساختار اقتصاد جهانی.
صحبت هائی در مورد تصویب FATF و ریزش قیمت ارز هست
و امید می رفت تکلیف آن در سال 1399 مشخص شود. نکته ای که همه به ان توجه می کنند
مساله نرخ ارز و فروریختن آن است اما مساله ای که به آن توجه نمی شود اینست که با
پذیرفتن FATF صادرات سر باز خواهد کرد
بنابراین علیرغم ریزش قیمت ارز افزایش صادرات حجم تقاضا را بالا خواهد برد
بنابراین تصویب FATF لزوماً به معنای کاهش
نرخ کالا نیست .
محمد چیت ساز- اسفند 1399
*******************************************
پیوست1- نوسانات
قیمت ماهانه محصولات فولادی در سطح جهان در سال 1399
( میانگین
قیمت های موسسه مپس)
پیوست 2-
وضعیت تولید ، صادرات ، واردات و مصرف ظاهری فولاد خام و محصولات فولادی 10 ماهه
نخست سال 98 و 99
پیوست 3- نوسانات
قیمت ماهانه معاملات بورس فولاد تهران در سال 1399
پیوست 4- میانگین
قیمت بیلت در بازار داخلی
پیوست 5- میانگین
قیمت میلگرد آجدار در بازار داخلی
پیوست 6- میانگین
قیمت تیر آهن در بازار
داخلی
پیوست 7- میانگین
قیمت نبشی و ناودانی در
بازار داخلی
پیوست 8- میانگین
قیمت انواع ورق در بازار داخلی
باآرزوی
سلامتی
موفقیت و
شادکامی
به مناسبت سال جدید
محمد چیت ساز
پایگاه خبری فولاد ایران
اسفند 1399