پایگاه خبری فولاد ایران - اگر آمریکاییها از هر طیف سیاسی بتوانند روی یک چیز توافق کنند، این است که اقتصاد در هم شکسته است. دونالد ترامپ که تجارت را یک شکست و کشورش را در حال افول می دید، با وعده بزرگ کردن دوباره آمریکا به قدرت رسید. پرزیدنت جو بایدن 2 تریلیون دلار برای بازسازی اقتصاد هزینه می کند، به این امید که آن را بهتر کند.
آمریکایی ها نگران هستند. نزدیک به چهار پنجم آنها در نظرسنجی ها می گویند که وضعیت فرزندانشان بدتر از آنها خواهد بود. اما این اضطراب یک داستان موفقیت خیرهکننده را پنهان میکند، یکی از عملکردهای بادوام اما نادیده گرفته شده.
آمریکا همچنان ثروتمندترین، مولدترین و نوآورترین اقتصاد بزرگ جهان است.
به گزارش فولاد ایران، تسلط آمریکا بر جهان ثروتمند شگفت انگیز است. امروز 58 درصد از تولید ناخالص داخلی G7 را تشکیل می دهد، در مقایسه با 40 درصد در سال 1990. متوسط درآمدها خیلی سریعتر از اروپای غربی یا ژاپن رشد کرده است. همچنین قدرت خرید در فقیرترین ایالت آمریکا، از 50000 دلار فراتر می رود که بالاتر از فرانسه است. شرکت های آمریكایی بیش از یک پنجم پتنت ها یا اسناد اختراع ثبت شده در خارج از کشور را در اختیار دارند که بیشتر از مجموع چین و آلمان است.
هزینه های آمریکا برای مزایای اجتماعی، به عنوان سهمی از تولید ناخالص داخلی، در واقع بسیار کمتر از سایر کشورها بوده است، اما این مزایا با رشد اقتصاد، حتی سریعتر نیز رشد کردهاند. اعتبارات مالیاتی برای کارگران و کودکان سخاوتمندانه تر شده است. بیمه درمانی برای فقیرترین افراد، به ویژه در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما، گسترش یافته است. در سال 1979، مزایای تست شده به یک سوم درآمد فقیرترین آمریکایی ها قبل از مالیات رسید. تا سال 2019 این تعداد به دو سوم رسید. به لطف این امر، درآمد برای یک پنجم فقیر آمریکا از سال 1990 تا کنون 74 درصد افزایش یافته است، بسیار بیشتر از بریتانیا.
آمریکا از مزیت بازار مصرف بزرگی برخوردار است، فقط چین و شاید روزی هند می توانند به قدرت خرید در چنین مقیاسی ببالند. کشورهای دیگر به دنبال تقلید از آن هستند. اما حتی آنهایی که در اروپا نزدیکترین هستند، برای تبدیل شدن به یک بازار واحد واقعی تلاش می کنند.
اندازه و کیفیت نیروی کار نیز مهم است. آمریکا دارای جمعیت جوان تر و نرخ باروری بالاتر نسبت به سایر کشورهای ثروتمند است. کشورها حداقل میتوانند از سهم بالای مهاجران آمریکا الهام بگیرند، که در سال 2021، 17 درصد از نیروی کار آن را تشکیل میداد، در مقایسه با کمتر از 3 درصد در ژاپن پا به سن گذاشته.
درس دیگر ارزش پویایی است. راه اندازی یک تجارت در آمریکا آسان است، همانطور که بازسازی آن آسان است. انعطافپذیری بازار کار به اشتغال کمک میکند تا با الگوهای تغییر تقاضا سازگار شود. در حال حاضر بسیاری از کارگران آمریکایی که در آغاز سال از آلفابت و سایر شرکتهای فناوری اخراج شدهاند، مهارتهای مورد نظر خود را در جای دیگری به کار میگیرند یا کسبوکار خود را راهاندازی میکنند. در مقابل، در قاره اروپا، شرکتهای فناوری هنوز در حال مذاکره بر سر اخراج هستند.
هرچه آمریکاییها فکر کنند اقتصادشان مشکل دارد که نیاز به اصلاح دارد، احتمال اینکه سیاستمدارانشان 30 سال آینده را به هم بریزند، بیشتر میشود. اگرچه صراحت آمریکا برای شرکتها و مصرفکنندگانش رفاه به ارمغان آورد، یارانهها نیز میتواند در کوتاهمدت سرمایهگذاری در مناطق محروم را تقویت کنند، اما انگیزههای بازار برای نوآوری را کاهش میدهند. در درازمدت، آنها همچنین لابی های بیهوده و تحریف کننده را تقویت خواهند کرد. ظهور چین و نیاز به مبارزه با تغییرات آب و هوایی، هر دو آمریکا را با چالشهای جدیدی مواجه میکند. بنابراین، دلیل بیشتری برای به یاد آوردن آنچه باعث اجرای طولانی و موفق آن شده است، نیاز است.
منبع: اکونومیست