پایگاه خبری فولاد ایران- در فیلم علمی تخیلی والی ای Wall-e که در سال 2008 منتشر شد، انسان ها در جایی زندگی می کنند که می توان آن را دنیای کاملا لوکس خودکار توصیف کرد. رباتهای باهوش مصنوعی که اشکال شگفتانگیز متنوعی دارند، مسئول تمام کارها هستند. مردم روی صندلی های راحت چاق می شوند و تلویزیون تماشا می کنند.
چنین داستان هایی ممکن است دور از ذهن به نظر برسند. اما پیشرفت سریع هوش مصنوعی باعث شده است که بسیاری آنها را جدیتر بگیرند. در 22 می، بنیانگذاران Openai یک پست وبلاگی منتشر کردند که میگفت: «میتوان تصور کرد که در ده سال آینده، سیستمهای هوش مصنوعی در بیشتر حوزهها از سطح مهارتهای متخصص فراتر رفته و به اندازه یکی از بزرگترین شرکتهای امروزی، فعالیتهای سازندهای را انجام بدهند».
راه رسیدن به یک هدف کلی که در همه چیز بهتر از بهترین های بشریت است، ممکن است بیشتر از حد انتظار طول بکشد. با این وجود، پس از رسیدن آن چه چیزی برای انسان باقی می ماند. آیا آنها مانند "Wall-E" تبدیل به چاق های روی کاناپه می شوند؟
ما فرض می کنیم که هوش مصنوعی خیرخواه، قابل کنترل و قابل تشخیص از انسان خواهد بود. ما همچنین فرض می کنیم که فرهنگ بشری به طور اساسی با پیشرفت تکنولوژی تغییر نخواهد کرد. درعوض، ما ai را به عنوان یک ابزار تصور می کنیم: یک ربات مجازی، فوق العاده هوشمند و ارزان قیمت. ما فرض میکنیم که محدودیتهای استفاده گسترده از ai، مانند محدودیتهای انرژی، برطرف خواهد شد. هیچ یک از اینها تضمین نشده است، اما به امکان انجام تمرینی مانند این کمک می کند.
در سال 2019، فیلیپ آگیون، بن جونز و چاد جونز، سه اقتصاددان، تأثیر هوش مصنوعی را مدلسازی کردند. آنها دریافتند که رشد اقتصادی انفجاری در صورتی قابل قبول است که از Ai برای خودکارسازی تمام تولیدات، از جمله خود فرآیند تحقیق و در نتیجه بهبود خود استفاده شود. تعداد تقریباً نامحدودی میتوانند روی هر مشکلی با هم کار کنند و فرصتهای علمی وسیعی را باز کنند. با این حال مدل سازی آنها یک هشدار مهم را به همراه داشت. اگر هوش مصنوعی بیشتر، اما نه تمام تولید، یا بیشتر و نه تمام فرآیندهای تحقیقاتی را خودکار کند، رشد رشد نخواهد کرد. همانطور که اقتصاددانان می گویند: "رشد اقتصادی ممکن است نه به واسطه کارهایی که ما به خوبی انجام می دهیم، بلکه به دلیل آنچه ضروری است و در عین حال بهبود آن دشوار است، محدود شود."
ایده ای که توسط ویلیام بامول، اقتصاددان فقید ارائه شده است، توضیحی برای این موضوع ارائه می دهد. در مقاله ای که در سال 1965 منتشر شد، او و ویلیام بوون، همکارش، دستمزدها را در هنرهای نمایشی بررسی کردند. آنها خاطرنشان کردند که "خروجی به ازای هر ساعت کار ویولونیست که یک کوارتت شوبرت را در یک سالن کنسرت استاندارد می نوازد نسبتاً ثابت است". حتی زمانی که پیشرفت تکنولوژی باعث تولید سایر صنایع شد، هنرهای نمایشی بیتأثیر باقی ماندند. از آنجایی که حتی با افزایش قیمتها، انسانها همچنان مایل بودند برای هنر هزینه کنند – تقاضا «بی ارتجاع» بود – هنرها تولید ناخالص داخلی بیشتری را به خود اختصاص دادند و بنابراین بر رشد کلی تأثیر گذاشتند.
آقایان آگیون، جونز و جونز خاطرنشان می کنند که این در واقع همان چیزی است که در بیشتر قرن گذشته اتفاق افتاده است. فناوری بخشهایی از کشاورزی و تولید را خودکار کرده است و قیمت نسبی تولیدات آنها را کاهش میدهد. در نتیجه، مردم سهم بیشتری از درآمد خود را صرف صنایعی مانند آموزش، مراقبتهای بهداشتی و تفریحی کردهاند که افزایش بهرهوری مشابهی نداشتهاند.
با این وجود، برخی خواستهها وجود دارد که شاید فقط انسانها میتوانند حتی در دنیای هوش مصنوعی تجسمیافته، آنها را برآورده کنند.
سیستمی که این توانایی را دارد برای خود تصمیمگیری کند، بدون شک قدرت نابودی انسانها را خواهد داشت و به همین دلیل برخی از دانشمندان میگویند ابر هوش مصنوعی بزرگترین تهدید برای تمدن انسان خواهد بود. از سویی دانشمندان میگویند این سیستم قادر است تغییرات آبوهوایی را معکوس کرده و زندگی بشر بر روی زمین را بهبود بخشد. این هوش مصنوعی پیشرفته میتواند تغییرات اقلیمی را کاهش دهد، بیماریها را ریشهکن کند، به کمبود و قحطی پایان دهد، انسان را به جاودانگی برساند و حتی سفر با سرعت نور در کهکشانها را برای انسان فراهم کند. تاریخ به ما ثابت میکند هر تکنولوژی جدیدی هزینهبر خواهد بود، اما سرانجام برای تمدن بشر منافعی به دنبال دارد.
منبع: اکونومیست