به IFNAA.IR خوش آمدید.
[ سبد خرید شما خالی است ]

خاورمیانه پس از آمریکا

پایگاه خبری فولاد ایران- آتش بس اخیر بین اسرائیل و جهاد اسلامی، تنش زدایی بین ایران و عربستان سعودی و تنش زدایی در یمن همگی با حداقل دخالت غرب انجام شده است. در حالی که ممکن است این فقط یک آرامش موقت در خشونت خاورمیانه باشد، امکان دارد نگاهی اجمالی به آینده چند قطبی نیز داشته باشد.
ماه مه برای دیپلمات های عرب ماه شلوغی بود. دوازده سال پس از تعلیق عضویت سوریه از سوی اتحادیه عرب، بشار اسد، رئیس جمهور سوریه، رسماً به عضویت این گروه پذیرفته شد. در حالی که جنگ طولانی در یمن نشانه هایی از پایان یافتن را نشان می دهد، به نظر می رسد ایران و عربستان سعودی به سمت آشتی پیش می روند. در همین حال، مصر میانجی‌گری آتش‌بس بین اسرائیل و جهاد اسلامی را به عهده گرفت و عربستان سعودی به عنوان یک بازیگر کلیدی در تلاش‌ها برای پایان دادن به جنگ داخلی در سودان ظاهر شد.
آنچه در مورد این تحولات اخیر قابل توجه است غیبت تقریباً کامل غرب است. در حالی که دخالت غرب در خاورمیانه در طول سال‌ها نوسان داشته است، ایالات متحده و متحدان اروپایی آن از زمان پایان جنگ سرد، از جمله صلح بین اسرائیل و اردن، پیشتاز اکثریت عظیمی از پیشرفت‌های دیپلماتیک در منطقه بوده‌اند.
به گزارش فولاد ایران، تعامل غرب همچنین شامل حمله به عراق در سال 2003، مداخله نظامی در لیبی در سال 2011، حمایت از شورشیان ضد اسد در سوریه و حذف داعش از پایگاه خود در سوریه و عراق بود. آمریکا همچنین از عملیات هوایی عربستان سعودی در یمن حمایت کرد. اما تنها چیزی که از این تلاش ها باقی می ماند 2500 نیروی آمریکایی در عراق و 900 سرباز در سوریه است.
جدایی آمریکا از خاورمیانه بخشی از یک استراتژی حساب شده برای معطوف کردن تمرکز خود به رقابت فزاینده با چین است. همانطور که یکی از مقامات سابق ایالات متحده مي گوید، این صرفا بازگشت به وضعیت آمریکا قبل از 11 سپتامبر نیست. در عوض، ایالات متحده به دنبال بازگشت به رویکرد قبل از 1990 خود در منطقه است، که ترکیبی از حداقل حضور نظامی با اتکا به متحدان منطقه ای برای حفظ صلح است. پرزیدنت جو بایدن به توانایی دولت خود برای مقاومت در برابر باتلاق خاورمیانه، افتخار می کند.
در همین حال، در حالی که غرب همچنان اهمیت دیپلماسی را در پرداختن به برنامه هسته ای ایران که به سرعت در حال پیشرفت است، تبلیغ می کند، اقدامات کمی در این زمینه صورت گرفته است. اکنون بسیاری در خاورمیانه خود مداخله گرایی غربی را بی ثبات کننده می دانند.
در حالی که بسیاری در غرب ممکن است از این تحولات نگران کننده ناامید شوند، راه دیگری برای درک نظم نوظهور پس از آمریکا وجود دارد. علیرغم نگرانی های اولیه مبنی بر اینکه خروج ایالات متحده منطقه را در هرج و مرج و بی نظمی فرو می برد، بسیاری در خاورمیانه اکنون خود مداخله گرای غربی را بی ثبات کننده می دانند. نظم جدید که توسط بازیگران منطقه‌ای و قدرت‌های خارجی مانند روسیه و چین رهبری می‌شود، ممکن است به دلیل نقش رژیم‌های خودکامه، با ترجیحات غرب همسو نباشد. با این حال، شکل مشخصی از نظم را نشان می دهد.
اگرچه غرب ممکن است به نتیجه ای متفاوت امیدوار باشد، اما نمی توان انکار کرد که خاورمیانه از خشونت کمتری برخوردار شده است، همانطور که در تنش زدایی در یمن، تنش زدایی سعودی-ایرانی (با میانجیگری چین)، افزایش احساس مسئولیت در میان رهبران منطقه برای رسیدگی به بحران هایی مانند جنگ داخلی آغاز شده در سودان، یک تحول مثبت است.
به طور قطع، نظم نوظهور را می توان به عنوان صلحی استبدادی توصیف کرد و چالش های پیش روی کشورهای خاورمیانه همچنان قابل توجه است. اما منطقه در حال حاضر بر یکپارچگی و توسعه اقتصادی متمرکز است، در حالی که به نظر می رسد سیاستگذاران غربی همیشه بر مشکلات دیگر تمرکز دارند.
همانطور که جولین بارنز دیسی و هیو لووات اشاره می‌کنند، در دنیای چند قطبی، غرب یا باید منابع قابل توجهی را در شکل‌دهی به امور جهانی سرمایه‌گذاری کند یا یاد بگیرد که با اولویت‌های دیگران سازگار شود. گزینه دوم ممکن است همیشه به نتایج مورد نظر غرب منجر نشود، اما این لزوماً چیز وحشتناکی نیست.
منبع: Japan Times

۴ تیر ۱۴۰۲ ۱۴:۳۷
تعداد بازدید : ۴۷۳
کد خبر : ۶۵,۹۸۴

نظرات بینندگان

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید