پایگاه خبری فولاد ایران- رقابت بین چین و ایالات متحده بر سر انرژی و مواد معدنی، اقتصاد جهانی را به دو بخش تقسیم نکرده است.
با توجه به شوک انرژی ناشی از جنگ اوکراین، تقاضا برای مواد معدنی حیاتی برای گذار سبز و شکنندگی تولید کشاورزی، این ترس خاص وجود دارد که اقتصاد جهان در نبرد برای مواد اولیه و مواد غذایی کمیاب تکه تکه شود.
اما تجربه گذشته و مشاهدات کنونی نشان میدهد که تلاشهای استراتژیک برای تسلط بر بازارهای کالا اغلب توسط شرکتهای سازگار و دولتهای عملگرا خنثی میشود. صندوق بینالمللی پول، که نشستهای سالانهاش در این هفته برگزار میشود، مدتهاست در مورد ژئوپارگیشنسازی هشدار داده است. در آخرین ارزیابی خود، اقتصاددانان صندوق تاثیر تقسیم شدن بازارهای کالا به بلوک های ژئواکونومیکی با محوریت ایالات متحده و اروپا از یک طرف و چین را از سوی دیگر برآورد می کنند.
مسلما با اجرای این شیوه برای برخی از مواد خام، شوک ها چشمگیر خواهد بود. قیمت روغن پالم و دانه سویا در بلوک مرکزی چین تا بیش از 500 درصد افزایش خواهد یافت، با افزایش مشابهی در هزینه های مواد معدنی در منطقه آمریکا و اروپا.
به گزارش فولاد ایران، مدلسازی صندوق بینالمللی پول، کشورها را بر اساس سابقه شان در سازمان ملل به بلوکهای تقسیم می کند. برای مثال، برزیل را در گروه ایالات متحده و اروپا قرار می دهد - یکی از دلایلی که قیمت دانه سویا در بلوک چین به سرعت در شبیه سازی افزایش می یابد. در واقع، برزیل، بزرگترین صادرکننده سویا در جهان، در حال حاضر حدود 70 درصد از تولید خود را به چین می فروشد.
شیلی، دومین تولیدکننده بزرگ لیتیوم برای باتریهای الکتریکی در جهان، در شبیهسازی صندوق بینالمللی پول به باشگاه آمریکا و اروپا منصوب شد. در واقع، شیلی بسیاری از مواد معدنی خود را به چین می فروشد. اما دولت شیلی چشمانداز صادرات بیشتر به اروپا را برای کسب امتیازات در توافق تجاری اتحادیه اروپا و شیلی به هم زده است، در نتیجه بروکسل موضع سخت معمول خود را در برابر حمایت از تولیدکنندگان محلی برای اجازه دادن به شیلی برای فروش ارزان لیتیوم به صنعت فرآوری داخلی خود ملایم کرد.
اندونزی که چین و ایالات متحده به خاطر نیکل آن مورد آنها علاقه قرار گرفته، از موقعیت مذاکره قوی خود برای وادار کردن شرکای تجاری خود برای سرمایه گذاری در کارخانه های فرآوری استفاده کرده است. در هر صورت، عدم توازن قدرت در پشت پراکندگی ژئوپلیتیک چیزی شبیه به جنگ سرد اول نیست.
حتی اگر بازارهای کالا از نظر سیاسی دوشاخه باشند، عرضه و تقاضای ساده به معنای افزایش قیمت ناشی از محدودیت های تجاری راه حل های بلندمدت خود را ایجاد می کند. افزایش تولید مواد معدنی کمیاب، توانایی چین برای کنترل عرضه جهانی به دشمنانش را کاهش داده است. در سال 2015، چین بیش از 80 درصد از عناصر کمیاب جهان را تولید کرد. تا سال 2021، گسترش معدن در جاهای دیگر، از جمله ایالات متحده و استرالیا، سهم آن را به 58 درصد کاهش داد. دولتهایی که تلاش میکنند بازارهای کالایی را کنترل کنند، اغلب هزینههای بیشتر آن را تحمل میکنند.
اکنون آشکار است که سقف قیمت 60 دلاری G7 در فروش نفت روسیه، ماشین جنگی ولادیمیر پوتین را فلج نکرده است. بخشی از دلیل آن دور زدن روسیه است، از جمله راه اندازی "ناوگان تاریک" نفتکش ها. اما تأثیر این سیاست با توجه به تمایل G7 برای جلوگیری از کمبود جهانی نفت که اقتصاد خود را نابود می کند، همیشه محدود بود.
به طور مشابه، زمانی که چین در سال 2020 محدودیت های تجاری را بر استرالیا اعمال کرد، پکن مجبور شد صادرات سنگ آهن پرسود استرالیا را که منابع دیگر تامین کافی برای آن نداشت، معاف کند.
دولتها میتوانند برای تجزیه بازارها بسیار فراتر بروند و شرکتها برای تطبیق با واقعیتهای جدید زمان میبرند. اما شواهد کمی وجود دارد که نشان میدهد ما به دورانی بازگشتهایم که قدرتهای بزرگ مواد غذایی و مواد معدنی جهان را بین خود تقسیم کنند.
منبع: فایننشال تایمز