پایگاه خبری فولاد ایران- رویدادها اغلب راهی برای برجسته کردن ماهیت دایره ای زمان به جای خطی بودن آن دارند. تاکنون، جنگ اسرائیل و حماس به جنگی تبدیل نشده است که میتواند عواقب فاجعهباری برای قیمت نفت داشته باشد، اما ممکن است هنوز این پیامد در پیش باشد.
در سال 1973، جنگ یوم کیپور مستقیماً به تحریم صادرات نفت به ایالات متحده، بریتانیا، ژاپن، کانادا و هلند توسط اعضای اوپک - به اضافه مصر، سوریه و تونس - در پاسخ به حمایت دسته جمعی آنها از اسراییل انجامید. تا پایان تحریم در مارس 1974، قیمت نفت حدود 267 درصد افزایش یافت، از حدود 3 دلار در هر بشکه (Pb) به بیش از 11 دلار آمریکا. این به نوبه خود آتش رکود اقتصادی جهانی را دامن زد و به ویژه در کشورهای واردکننده خالص نفت غرب احساس شد. به گزارش فولاد ایران، با توجه به اعلامیه های اخیر ایالات متحده، جنگ کنونی اسرائیل و حماس ممکن است منجر به مرحله نهایی این سیاست شود که در سال 1974 انجام شد.
طبق تحلیل های هنری کیسینجر، اولین درسی که ایالات متحده می توانست از این جنگ بگیرد این بود که دیگر هرگز نمیتواند واقعاً به عربستان سعودی اعتماد کند، زیرا اخلاق اساسی توافق سنگ بنای بین دو کشور را که در 14 فوریه 1945 بین رئیسجمهور وقت ایالات متحده، فرانکلین دی روزولت، و رئیسجمهور وقت منعقد شد، شکسته بود. این معامله مبنی بر تعهد عربستان به ایالات متحده برای عرضه تمام منابع نفتی مورد نیاز امریکا بود. عربستان سعودی به وضوح این عهد را در رهبری تحریم عرضه نفت علیه آمریکا شکسته بود.
دومین نتیجه این بود که ایالات متحده باید تلاش های خود را برای خودکفایی در منابع انرژی در اسرع وقت تسریع کند. منابع نفت او در آن زمان هیچ ایده روشنی نداشت که این خودکفایی چه زمانی ممکن است رخ دهد، زیرا انقلاب نفت و گاز شیل در آن مقطع حتی در مرحله توسعه قابل توجهی قرار نداشت.
سوم، کیسینجر به این نتیجه رسید که بهترین اقدام برای ایالات متحده برای ادامه به دست آوردن تمام نفت و گاز مورد نیاز برای حفظ موقعیت بالای اقتصادی و سیاسی جهانی خود این است که اطمینان حاصل شود که کشورهای خاورمیانه دوباره در آینده علیه همدیگر متحد نشوند. او با موفقیت استدلال کرد که راه بهینه برای ایالات متحده برای اطمینان از این امر، استفاده از اصل «تفرقه بینداز و حکومت کن» بین تولیدکنندگان عمده نفت و گاز منطقه است، که به نوبه خود نوعی از «دیپلماسی مثلثی» بود که او از آن حمایت میکرد. در آن زمان در معاملات ایالات متحده با روسیه و چین تأثیر زیادی داشت. به طور خلاصه، این امر مستلزم بازی یک طرف مقابل طرف دیگر با استفاده از هر گونه گسلی که در هر زمان معین از کشورهای هدف عبور کرده است، اعم از اقتصادی، سیاسی، مذهبی، یا هر ترکیبی از آنها بود.
با این حال، در اوایل سال 2014، برای سعودیها آشکار شده بود که ایالات متحده راهی پیدا کرده است که میتواند استقلال انرژی خود را در آینده تضمین کند، همانطور که مدتها میخواست.
این رشد صنعت انرژی شیل ایالات متحده بود که با گاز به طور جدی در سال 2006 و با نفت در سال 2010 آغاز شد. در آن زمان، سعودیها معتقد بودند که اگر بخش نوپای شیل ایالات متحده را نابود کنند یا حداقل به طور قابل توجهی از کار بیاندازند، آنگاه قدرت نفتی آن برای مدت طولانیتری دوام خواهد آورد و فکر میکرد که میتواند این کار را با راهاندازی یک جنگ تمامعیار قیمت نفت انجام دهد که در آن خود و برادران اوپک به بازار بیش از حد عرضه میکنند و قیمتها را به سطوحی میرسانند که تولیدکنندگان نفت شیل ایالات متحده را ورشکست میکنند. سعودیها مطمئن بودند که این جنگ موفقیتآمیز خواهد بود، زیرا در بحران نفتی 1973/74 پیروز شده بودند.
برعکس، از نظر نفت و گاز، ایالات متحده به طور گسترده به قدرت رسید. در حال حاضر، این کشور تولید کننده شماره یک نفت خام در جهان و تولید کننده شماره یک گاز طبیعی است. با انتشار اخباری مبنی بر امضای سه مزایده اجاره نفت و گاز جدید در خلیج مکزیک توسط وزارت کشور ایالات متحده، فاز نهایی به حاشیه راندن تولیدکنندگان عمده هیدروکربن در خاورمیانه ادامه دارد. این پروژهها به بسیاری از پروژههای جدید اکتشاف و توسعه متعارف و شیل که طی سال گذشته توسط شرکتهای بزرگ نفت و گاز ایالات متحده اعلام شده بود، میافزاید. این روند شامل چراغ سبز برای پروژه 8 میلیارد دلاری حفاری نفت و گاز ویلو غول نفتی ایالات متحده ConocoPhillips در آلاسکا می شود. اگر دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا، به کاخ سفید بازگردد، همانطور که به نظر می رسد بسیار ممکن است، این تعداد احتمالاً حتی بیشتر خواهد شد.
منبع: Oilprice