پایگاه خبری فولاد ایران- با بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، این سوال مطرح می شود که سیستم تجارت جهانی چقدر به ایالات متحده وابسته است؟
به گزارش فولاد ایران، تهدید تحریف کننده ای که تعرفه های دوره اول او برای شبکه های تولیدی که از پایان جنگ سرد ایجاد شده بود، آشکار است، اما تأثیر آنچه او اکنون در نظر دارد بسیار فراتر از اقدامات قبلی او خواهد بود. تعرفه های بالای واردات چین (و عوارض فولاد و آلومینیوم از سایر شرکای تجاری) در اولین دوره ریاست جمهوری ترامپ باعث اختلال در تجارت دوجانبه شد. اما اکنون به خوبی ثابت شده است که شرکت ها به تعرفه های چین پاسخ دادند و کالاها را از طریق به اصطلاح "کشورهای واسطه" مانند ویتنام و مکزیک به ایالات متحده ارسال کردند.
دولت هایی از جمله مکزیک، کانادا و استرالیا نیز موفق به مذاکره برای کاهش تاثیر عوارض فولاد و آلومینیوم شدند.
این بار ترامپ نه تنها بر چین تعرفه های 60 درصدی اعمال می کند، بلکه بر همه شرکای تجاری خود 10 یا 20 درصد تعرفه اعمال می کند. هدف او کاهش کسری تجاری کلی ایالات متحده است که از نظر او ذاتاً از نظر سود و زیان برای کشور بد است. این از نظر اقتصادی ناخوش آیند است.
تلاش برای استفاده از تعرفهها برای کاهش کسری کلی، بسیار مضرتر از مدیریت روابط دوجانبه است یا حفاظت از صنایع کلیدی مانند وسایل نقلیه الکتریکی که بایدن انجام داده است. جو بایدن با همه غرایز و اقدامات حمایت گرایانه اش، رئیس جمهور نسبتا خوبی برای تجارت جهانی بود. محرک های مالی او - همراه با سیاست نرخ بهره پایین فدرال رزرو - به بهبود تقاضا و در نتیجه تجارت فرامرزی کمک کرد.
استفاده از ابزارهای تجاری برای دستیابی به اهداف کلان اقتصادی مانند کاهش کسری حساب جاری به ندرت کارساز است. نرخ های ارز می توانند با افزایش قیمت تعدیل شوند تا اثر تعرفه را خنثی کنند. این واقعیت که دلار در روز چهارشنبه با خبر انتخاب مجدد ترامپ افزایش یافت میتواند موارد مختلفی را منعکس کند و احتمالاً احتمال اعمال تعرفه یکی از آنهاست.
اندیشکده موسسه پترسون در ماه سپتامبر تاثیر تعرفههای عمومی ترامپ را مدلسازی کرد. پیشبینیهای آن نشاندهنده کاهش جزئی کسری کل در چهار سال آینده است، اما پس از آن با افزایش نرخ ارز واقعی، افزایش خواهد یافت. کاملاً ممکن است تصور شود که رئیس جمهور ترامپ خشمگین خواستار تعرفه های بالاتر و بالاتر باشد زیرا این راهکار جواب نمی دهد و کسری آن باقی می ماند.
سرکوب تقاضای داخلی و فرو بردن ایالات متحده در رکود مطمئناً واردات خالص را کاهش می دهد، اما با هزینه ای وحشتناک.
ترامپ همچنین ممکن است به تلاشی برای کاهش ارزش دلار متوسل شود، تاثیر تورمی تعرفه ها را بدتر کند و فدرال رزرو را ملزم کند نرخ بهره را افزایش دهد. از نقطه نظر اقتصاد و تجارت جهانی، تلاش مصمم برای جلوگیری از تبدیل شدن ایالات متحده به یک منبع مهم جهانی تقاضای خالص واردات در زمان بسیار بدی رخ خواهد داد. چین، با مشکلات بازار ملک داخلی اش، به سمت مدل قدیمی صادرات محور که مشخصه دهه های 1990 و 2000 بود، حرکت می کند.
برد ستسر، یکی از مقامات سابق خزانه داری و نماینده تجاری ایالات متحده که اکنون در اندیشکده شورای روابط خارجی است، استدلال می کند که چین در حال تغییر مداوم به سمت مازاد تجاری بزرگتر است. ستسر می گوید که رشد واردات ایالات متحده در حال حاضر باعث رشد تجارت جهانی می شود.
اغلب از چین به عنوان موتور رشد اقتصادی جهانی یاد می شود، اما موتور عرضه بدون سوخت تقاضا نمی تواند کار کند. تا زمانی که چین و اقتصادهای مشابه دارای مازاد هستند و ایالات متحده (به علاوه برخی از اقتصادهای کوچکتر مانند بریتانیا) کسری معادل دارند، جداسازی واقعی دشوار است. ستسر آن را «تجارت جهانی ناسالم» مینامد که اقتصاد و تجارت جهانی را حفظ میکند اما نه بهطور متعادل. با این حال، او اظهار می کند که این بهتر از یک رکود شدید جهانی است.
جهان میتواند با تعرفههای خاص چین مانند آنچه ترامپ در دوره اول ریاست جمهوری خود اعمال کرد، زندگی کند. با لغو نقش سابق خود به عنوان رهبر قوانین جهانی در تجارت، این کشور می تواند زنده بماند، اما نمیتواند با همه اقتصادهای بزرگ زندگی کند که هدف اصلی خود از سیاست اقتصادی را یک حرکت قاطع برای افزایش صادرات و کاهش واردات بدون متحمل شدن آسیب جدی میدانند.
منبع: فایننشال تایمز