پایگاه خبری فولاد ایران- ما باید راهی برای همزیستی مسالمت آمیز و همکاری و رفع آسیب های اجتماعی و اقتصادی سه دهه اخیر پیدا کنیم.
تجارت جهانی یش از حد خسته شده است. دود جنگ تجاری بین چین و ایالات متحده و به دنبال آن جنگ واقعی در اوکراین و اخیراً در خاورمیانه، با شعله های آتش نابرابری های فزاینده و رکود دستمزدها ترکیب می شود که واکنش های پوپولیستی را در اقتصادهای پیشرفته و رژیم های کاملاً غیرلیبرال در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، برانگیخته است. حتی بزرگترین تقویتکنندههای تجارا جهانی اکنون اذعان میکنند که این امر مزایای نامشخصی به همراه داشته است و تهدیدهایی که در طول همهگیری و فاجعه زنجیره تامین آشکار شدند، هیچ توجیهی برای مقررات ضعیف و هزینههای پایین نیروی کار ارائه نمیدهند.
به گزارش فولاد ایران، چشم انداز اقتصاد جهان نامشخص است. در ایالات متحده، دولت جو بایدن به دنبال اصلاح مسیر است و به دنبال امنیت اقتصادی در داخل است و در عین حال به دنبال برتری جهانی است. بسیاری از کشورهای دیگر از این رویکرد استفاده می کنند و اکنون به روابط دوجانبه اساساً به عنوان بازی های حاصل جمع صفر نگاه می کنند. برتری ژئوپلیتیک به این معنی است که جنگ های تجاری و تحریم های اقتصادی ممکن است به ویژگی دائمی تجارت و مالی بین المللی تبدیل شود.
اجتناب از سناریویی که کسب منافع متقابل حاصل از همکاری و تامین کالاهای عمومی جهانی با اهمیت حیاتی را غیرممکن میسازد متکی بر اذعان به چند قطبی بودن و کنار گذاشتن هدف برتری است. همچنین مستلزم رفع آسیبهای اجتماعی و اقتصادی ناشی از دههها مرکزیت بازار تحت فراجهانی سازی، بازیابی روح اجماع پس از جنگ و در عین حال گذاشتن فضای بیشتری برای اهداف داخلی است.
مشکلات امروز ریشه در دهه 1990 دارد. پس از فروپاشی دیوار برلین، اقتصادهای غربی با بهره گیری از موقعیت مسلط خود در صحنه جهانی، الگوی خود را که مبتنی بر بنیادگرایی بازار بود، گسترش دادند تا روابط بین کشورها را از طریق "آزادسازی" تجارت و جریان سرمایه تنظیم کنند. آنها برای متقاعد کردن «بازارها» - یعنی موسسات مالی بزرگ - در مورد تعهدشان به عدم مداخله، روندی ظاهراً برگشت ناپذیر از تفویض قدرت به قوانین خارجی و آژانسهای مستقل و «تکنوکرات» را به راه انداختند.
این در هیچ کجا به اندازه تصمیم برای جایگزینی موافقتنامه عمومی تعرفه ها و تجارت، تنظیم کننده تجارت بین المللی، با سازمان تجارت جهانی در سال 1995 مشهود نبود. آنها نهاد دادگاه های سرمایه گذار بین المللی را در موافقت نامه های تجاری پذیرفتند، که به طور قابل توجهی حاشیه آنها را برای اتخاذ سیاست هایی که می تواند بر سود شرکت های چند ملیتی تأثیر بگذارد، کاهش داد. به طور کلی، آنها بخش قابل توجهی از مسئولیت های داخلی مربوط به تجارت، فناوری و سرمایه گذاری را به قوانین خارجی واگذار کردند.
سی سال تجارت جهانی بیش از حد منجر به افزایش شدید تمرکز بازار جهانی و گسترش رانت گرایی شده است، به طوری که بزرگترین شرکت های جهان تلاش می کنند از قدرت بازار خود از طریق فعالیت های رانت جویانه، مانند لابی گری یا سوء استفاده سیستماتیک از قوانین مالکیت معنوی محافظت کنند.
افزایش نابرابری
روی دیگر سکه نابرابری است که در کشورهای صنعتی و در حال توسعه به اوج بیسابقهای رسیده است و برخی از محققان را به صحبت از عصر طلایی جدید سوق داده است. در واقع، به طرز متناقضی، در حالی که تجارت جهانی در مورد یکپارچگی بین کشورها بوده است، همچنین متضمن فروپاشی در اقتصادهای فردی است.
یک تناقض دیگر این است که کشورهایی که بیشترین سود را از تجارت جهانی بردند، کشورهایی هستند که قوانین آن را رعایت نکردند. در طول سه دهه گذشته، بیش از 800 میلیون چینی خود را از فقر نجات داده اند. اگر چین به سمت بازارهای جهانی نمی رفت و به یک ابرقدرت صادرکننده تبدیل نمی شد، مطمئناً این امکان پذیر نبود. اما چین قبل و بعد از الحاقش به سازمان تجارت جهانی در سال 2001، قطعاً کتاب بازی تجارت جهانی را نادیده گرفت.
سیاست صنعتی برای تبدیل کشور به کارخانه ای برای جهان و در نهایت رقیبی با ایالات متحده در بخش های فناوری فشرده کلیدی بوده است.
"رقابت قدرت های بزرگ"
واقع گرایان عمدتاً مستقر در ایالات متحده معتقدند که فقدان یک اقتدار فراملی برای تحمیل نظم ناگزیر باعث ایجاد هرج و مرج در نظام بین الملل می شود که دولت های منطقی را ملزم می کند تا برای دستیابی به امنیت به خود متکی باشند. بنابراین، دولت ها منافع خود را از طریق انباشت قدرت نسبی، اغلب مادی، دنبال می کنند. در چنین شرایط حاصل جمع صفر، رقابت و درگیری امری طبیعی و اجتناب ناپذیر است. وزیر خزانه داری ایالات متحده، جانت یلن، اخیراً از متحدان آمریکا حمایت کرده است تا از طریق «تقویت دوستان» زنجیره های تأمین انعطاف پذیرتری را در میان شرکای مورد اعتماد ایجاد کنند. دولت در حال بررسی شکافها در زنجیرههای تولید و تامین داخلی، از جمله شکافهای مربوط به نیمهرساناها، باتریهای با ظرفیت بالا و فلزات خاکی کمیاب است که تحت سلطه کشورهای خارجی است. این ابتکارات باعث ترس از جدایی اقتصاد جهانی شده است، به ویژه هنگامی که ایالات متحده و سایر اقتصادهای پیشرفته به دنبال اجتناب از همتایان در حال ظهور خود هستند.
این نگرانی با فهرست طولانی اقدامات، اتخاذ شده یا در دست بحث، تقویت می شود، که منعکس کننده عزم اقتصادهای پیشرفته برای تصمیم گیری به تنهایی در مورد تنظیم تجارت بین خود و بقیه جهان است. دفاع از منافع داخلی از طریق سیاست تجاری و مقررات از سوی کشورهای ثروتمند خطر تضعیف حاکمیت صنعتی کشورهای در حال توسعه را به همراه دارد.
توازن مجدد اختیارات
با این حال، تضمین امنیت ملی در غیاب یک مجری جهانی، مستلزم دنیایی از درگیری و حداقل وابستگی متقابل اقتصادی نیست. در طول دوران فراجهانی شدن، اکثر دولتها قادر به مدیریت تنش بین دموکراسی ملی و بازارهای جهانی نبودهاند – اکثر آنها به اشتباه دموکراسی را به منظور به حداقل رساندن هزینههای مبادلات بینالمللی محدود کردهاند. ما اکنون نیاز داریم که امتیازات دولت-ملت ها و الزامات یک اقتصاد باز را دوباره متعادل کنیم.
مسیر پیش رو باریک است، زیرا ما نیاز به گسترش دامنه سیاست ملی دموکراتیک و ترمیم قراردادهای اجتماعی داریم، در حالی که حکومت چندجانبه را برای مقابله با شرایط اضطراری جهانی احیا می کنیم. نقطه شروع باید اولویت دادن به دستور کار داخلی و ثبات باشد. این با اقتصاد باز دشمنی ندارد - در واقع برای آن ضروری است. برای غلبه بر بی اعتمادی و حفظ همکاری چندجانبه، باید از توزیع عادلانهتر منافع حاصل از تولید و تجارت اطمینان حاصل کنیم و امنیت و اطمینان بیشتری را برای شهروندان در مواجهه با تغییرات فراهم کنیم.
بنابراین باید به مقامات ملی دموکراتیک فضای بیشتری برای تنظیم بازارها و تأثیرگذاری بر نتایج آنها داده شود، به نحوی که بی شباهت به آنچه در رژیم برتون وودز ممکن بود، نباشد. این امر مستلزم قوانین سهل گیرانه تری در مورد مالکیت معنوی، یارانه ها و استانداردها و ترک ملی خواهد بود
دولت ها آزادند تا مقررات و رژیم های مالیاتی خود را تنظیم کنند. کشورها متفاوت و در سطوح مختلف توسعه هستند. یک رویکرد کثرتگرا، ایجاد پذیرش و احترام برای نظامهای مختلف سیاسی و اقتصادی - و برای رویکردهای مختلف به حکومتداری و سیاستهای صنعتی در میان کشورهای مختلف - برای حفظ پیشرفت اجتماعی و اقتصادی ضروری است.
جهان چند قطبی
ما نیاز به اصلاح حکمرانی جهانی و ایجاد ظرفیت برای تامین کالاهای عمومی جهانی داریم. همانطور که بیماری همه گیر نشان داده است، در دنیای به هم وابسته ما هیچ کس ایمن نیست مگر اینکه همه در امان باشند.
در این دنیای چندقطبی، که در آن بسیاری از کشورها قادر به شکل دادن به واقعیت، به دست آوردن مشروعیت و ایجاد اجماع هستند، ما باید جامعه جهانی را گسترش دهیم و صدای بیشتری در سیستم سازمان ملل متحد و موسسات مالی ارائه دهیم.
موسسات عمومی جهانی باید در قبال عضویت کامل خود پاسخگو باشند، در برابر دیدگاه های گوناگون باز باشند، از صداهای جدید آگاه باشند و دارای سیستم های حل اختلاف متعادل باشند. درخواست های کشورهای جنوب جهانی برای نقش بیشتر در حکمرانی جهانی که در مجمع عمومی سازمان ملل در سپتامبر تکرار شد، باید با دقت مورد توجه قرار گیرد.
در نهایت، اصل مسئولیتهای مشترک اما متمایز، با توجه به شرایط مختلف بین دولتها در یک سیستم چندجانبه که به دنبال تولید کالاهای عمومی جهانی و حفاظت از مشترکات جهانی است، نباید در بحثهای اقلیمی و تجاری فراموش شود. اگر بخواهیم در این موضوعات حساس پیشرفتی داشته باشیم، یک دستور کار مثبت لازم است.
منبع: socialeurope