پایگاه خبری فولاد ایران- ممکن است احساس کنید که دولت ها به اندازه گذشته صلاحیت ندارند. رئیس جمهور جو بایدن پس از ورود به کاخ سفید در سال 2021 قول داد که زیرساخت های آمریکا را احیا کند. در واقع، هرچند هزینههایی مانند جادهها و راهآهن کاهش یافته است، اما طرحی شاخص برای گسترش دسترسی به پهنای باند سریع برای ساکنان روستایی آمریکا تاکنون دقیقاً به هیچ کس کمک نکرده است.
خدمات بهداشت ملی بریتانیا پول بیشتری جذب می کند و مراقبت های بهتری ارائه نمی دهد. آلمان سال گذشته سه نیروگاه هستهای اخیر خود را با وجود نامشخص بودن منابع انرژی، نابود کرد. قطارهای کشور که زمانی مایه غرور ملی بودند، اکنون همیشه دیر می آیند.
به گزارش فولاد ایران، دولت ها بزرگتر از گذشته هستند. در حالی که در سال 1960 مخارج دولتی در سرتاسر جهان ثروتمند معادل 30 درصد تولید ناخالص داخلی بود، اکنون بیش از 40 درصد است. در برخی کشورها رشد قدرت اقتصادی دولت چشمگیرتر بوده است. از اواسط دهه 1990، مخارج دولت بریتانیا 6 درصد از تولید ناخالص داخلی افزایش یافته است، در حالی که هزینه های کره جنوبی 10 درصد افزایش یافته است. همه اینها یک پارادوکس را ایجاد می کند: اگر دولت ها اینقدر بزرگ هستند، چرا اینقدر ناکارآمد هستند؟
در دهههای اخیر، دولتها بر گسترش عظیمی در هزینهها نظارت داشتهاند. از آنجایی که افزایش متناسبی در مالیاتها وجود نداشته است، توزیع مجدد هزینهها سایر وظایف دولت را از بین میبرد که به نوبه خود به کیفیت خدمات عمومی و بوروکراسیها آسیب میزند. این پدیده ممکن است به توضیح اینکه چرا مردم در سرتاسر جهان ثروتمند چنین اعتقاد کمی به سیاستمداران دارند کمک کند. همچنین ممکن است توضیح دهد که چرا رشد اقتصادی در سراسر جهان ثروتمند بر اساس معیارهای تاریخی ضعیف است.
آمریکا که برخی از بهترین دادههای مالی را دارد، در اوایل دهه 1950، هزینه های دولتی آن برای خدمات عمومی، از جمله پرداخت حقوق معلمان تا ساخت بیمارستان، معادل 25 درصد تولید ناخالص داخلی کشور بود. در همان زمان، هزینههای استحقاقی، که به طور کلی تعریف میشد، یک آیتم کوچک بود و با هزینههای مربوط به حقوق بازنشستگی و سایر انواع رفاه معادل حدود 3 درصد از تولید ناخالص داخلی بود. امروز شرایط بسیار متفاوت است. هزینه های دولت آمریکا در مورد استحقاق ها افزایش یافته و هزینه های خدمات عمومی سقوط کرده است. هر دو در حال حاضر حدود 15 درصد از تولید ناخالص داخلی هستند.
کشورهای دیگر نیز مسیر مشابهی را طی کرده اند. ما دادههای بلندمدت تولید ناخالص داخلی را بررسی کردهایم و به این موضوع نگاه کردهایم که دولتها سالانه چقدر برای مزایای اجتماعی و نقل و انتقالات هزینه میکنند. این شامل حقوق استاندارد، مانند حقوق بازنشستگی و اعتبارات مالیاتی، اما همچنین ارائه نقل و انتقالات "به صورت غیرنقدی"، مانند تخفیف در بیمه درمانی و کمک به مسکن است. هر دو نوع بسیار بزرگتر شده اند. به طور متوسط در سراسر OECD، هزینه های اجتماعی در کشورهای دارای داده های موجود از 14 درصد تولید ناخالص داخلی در سال 1980 به 21 درصد در سال 2022 افزایش یافته است.
اگر دولت ها بتوانند به اندازه کافی و کارآمد بودجه خود را تامین کنند، افزایش هزینه های استحقاقی لزوماً مشکلی نیست. اقتصاد کتابهای درسی میگوید که هزینه اجتماعی توزیع مجدد از مشوقهای تحریفشده مالیات و هزینههای رفاهی ناشی میشود. اینها را نمی توان صرفاً بر اساس اندازه توزیع مجدد قضاوت کرد - طراحی سیستم مهمترین چیزی است که اهمیت دارد. در واقع، کشورهای اسکاندیناوی مدتهاست که دولتهای بزرگ را در کنار اقتصادهای پررونق بازار حفظ کردهاند، تا حدی با تأمین مالی بازتوزیع با نرخهای بالای مالیات بر ارزش افزوده و پایین نگه داشتن مالیات بر سرمایه، که به ویژه برای رشد مضر است.
اما سیاستمداران در سالهای اخیر ترجیح دادهاند طوری رفتار کنند که گویی هزینههای اضافی میتواند با کمی مالیات بیشتر از هر نوع اتفاق بیفتد. از دهه 1960 تا 1990، مالیات به عنوان سهمی از تولید ناخالص داخلی جهان ثروتمند، به طور پیوسته افزایش یافت. پایگاه داده اصلاحات مالیاتی که توسط صندوق بین المللی پول نگهداری می شود و آخرین بار در سال 2018 به روز شده است، نشان می دهد که در حالی که در دهه های 1970 و 1980 اصلاحات به طور مساوی بین افزایش دهندگان درآمد و کاهش دهندگان درآمد تقسیم می شد، اصلاحات اخیر بر کاهش مالیات ها متمرکز شده اند.
تا سال 2022 حدود 85 درصد از اصلاحات در پایه های مالیات بر درآمد شخصی کشورهای ثروتمند باعث کاهش آنها شد، در حالی که فقط 15 درصد آنها را گسترش داد. بزرگترین اصلاحات دهه گذشته، کاهش عظیم مالیاتی دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در سال 2017 بود. نه آقای ترامپ و نه کامالا هریس، نامزد دموکراتها، قول نظارت مالی هوشیارانه در سالهای آینده را نمیدهند.
سیاستمدارانی که موفق به افزایش درآمد نمی شوند با دو انتخاب روبرو هستند. یکی ایجاد کسریهای مالی بزرگ است: امسال دولتهای ثروتمند جهان با کسری کل 4.4 درصد تولید ناخالص داخلی مواجه خواهند شد، حتی اگر اقتصاد جهانی در وضعیت مناسبی باشد. مورد دیگر این است که با کاهش در جاهای دیگر، حقوق سخاوتمندانه بیشتری را تامین کنید.
اکنون سیاستمداران فقط می خواهند از روزی به روز دیگر برسند. آقای بایدن درباره سیاست صنعتی خود صحبت می کند که قرار است مشاغل تولیدی را احیا کند و وابستگی آمریکا به چین را کاهش دهد. در عمل، هزینه های مالی مرتبط با این سیاست بی اهمیت است.
وقتی نوبت به اصلاحات تقویتکننده رشد میرسد، مانند تغییراتی در قوانین کار، دولتها تقریباً به طور کامل علاقه خود را از دست دادهاند. مقاله ای که در سال 2020 توسط آلبرتو آلسینا، اقتصاددان دانشگاه هاروارد و همکارانش در صندوق بین المللی پول و دانشگاه جورج تاون منتشر شد، اصلاحات ساختاری، مانند تغییرات در مقررات را در طول زمان اندازه گیری کرد. در دهه های 1980 و 1990، سیاستمداران در اقتصادهای پیشرفته بسیاری را اجرا کردند. با این حال، در دهه 2010، آنها متوقف شدند.
برخی مواقع جمعیتی که از رشد اقتصادی ضعیف و خدمات ضعیف خسته شدهاند، ممکن است از سیاستمداران بخواهند که انتخابهای دشواری انجام دهند. گروههای علاقهمند ریشهدار هستند، مشوقهای آشنا اعمال میشوند و زندگی کوتاهمدت آسانتر است. این سیستم عمر خود را دارد.
منبع: اکونومیست