پایگاه خبری فولاد ایران- در آغاز سال 2025، دولتها در سرتاسر جهان در آغاز دورههای جدید، مجبور به واکنش سریع به چالشهای فزاینده اقتصادی، اجتماعی، امنیتی، زیستمحیطی و فناوری خواهند بود. امروز آنها در میان یک زمینه ژئوپلیتیکی متلاطم قرار دارند - شرایطی که شاهد فروپاشی نظم بین المللی پس از جنگ است.
در نتیجه، رهبران نه تنها باید به چالشهای خاص بپردازند، بلکه این کار را در حین یافتن توافق برای ایجاد چارچوبی جهانی برای ارتقای صلح و رفاه به جای تهاجم و عدم اطمینان اقتصادی که اکنون تجربه میکنیم، انجام میدهند.
به گزارش فولاد ایران، رهبران دیگر نمی توانند تصور کنند که ذینفعان داخلی و جهانی توسط منافع قابل شناسایی هدایت می شوند زیرا سیاست های قطبی داخلی و جهانی ممکن است منجر به تصمیماتی شود که برای مخاطبان خارجی غیرمولد به نظر می رسد.
دیگر اینکه رهبران باید برای رشد ناسازگاری آماده باشند. تعهدات خارجی بر اساس موقعیت یک دولت و منافع داخلی انجام می شود. تأثیر جغرافیا بر عقاید در واکنش های متفاوت به غزه، اوکراین و سودان به وضوح قابل مشاهده است. پذیرش استانداردهای دوگانه در مورد اعمال حقوق بشر و مسئولیت یا تمایل به حمایت در حال حاضر عادی تر از آرزوی ارزش های جهانی است، مانند آنچه در منشور ملل متحد و اعلامیه جهانی حقوق بشر مورد حمایت قرار می گیرد.
در نهایت، رهبران باید برای سردادن صداهای تأثیرگذار آماده باشند. همکاری جهانی در نقطه پایینی قرار دارد و درگیری ها در حال تشدید است. رهبران و نهادهایی مانند WTO و سازمان ملل متحد، اخیراً در ایجاد اجماع گسترده جهانی یا خدمت به عنوان بستری برای حل و فصل اختلافات ناکارآمد بوده اند. کشورها و بلوکهای نوظهور از سراسر جنوب جهانی هنوز روشن نکردهاند که آیا آنها به عنوان یک کنترل مفید برای نظم امنیتی جهانی رو به زوال تحت رهبری غرب عمل میکنند یا صرفاً نقشی مخرب دارند. ایجاد تعادل در این پويایی همچنین وظیفه پکن خواهد بود، با توجه به اینکه این کشور در مرکز چندین هندسه جدید مانند طرح پیشنهادی امنیت جهانی، سازمان همکاری شانگهای، مجمع همکاری چین و آفریقاFOCAC و احتمال روسیه و ایران قرار دارد.
دو منازعه تفرقهانگیز در سال 2024 - جنگ روسیه در اوکراین و درگیری بین اسرائیل و حماس در غزه - از اصطکاکهای طولانیمدت بودند. شعلهور شدن ناگهانی این درگیریها نشاندهنده آن است که نظم امنیتی جهانی برای حفظ یا مذاکره صلح بیش از حد متلاشی شده است.
در این شرایط، زمانی که پایبندی به ارزشهای جهانی غیرممکن است و نظم موجود در حال فروپاشی است، رهبران مجبور خواهند شد که محدودیتهای نفوذ و محدودیتهای اتحاد خود را بپذیرند.
آرمان نظم مبتنی بر قواعد، که از سال 1945 به شدت حفظ شده است، نسبت به هشت دهه گذشته، اکنون از عملی شدن دورتر است. بدون هنجارهای مشترک، نهادهای قوی و تعهد به قوانین بین المللی، شکل دادن به یک محیط باثبات و صلح آمیز دشوار است. با این حال، مدافعان نظم مبتنی بر قوانین دریافته اند که برای بسیاری از کشورها، نقش و ثبات نهادها و ترتیبات سیاسی ملی ضروری است. در حالی که عبور از مرزهای فیزیکی یک اهانت آشکار به حاکمیت است، اقدامات اقتصادی نادرست، دستکاری سیستم های سیاسی و تنظیم دسترسی به بازارها، ترتیبات تجاری و سیستم های پرداخت به طور بالقوه منشور سازمان ملل را نقض می کند و می تواند مهمترین جنبه های حاکمیت را نقض کند.
در حال حاضر، حتی مدافعان یک نظم جهانی اغلب میدانند که در دنیایی که حاکمیت دولت رعایت نمیشود، نمیتوان قوانین را طراحی یا اجرا کرد. زیرا بدون دولتهای قدرتمندی که میتوانند از طرف جمعیت خود صحبت کنند و از حقوق آنها دفاع کنند، چگونه نظم مبتنی بر قوانین شکوفا میشود؟
به نظر می رسد دوران طلایی تجارت در حال پایان است. در سال 2023، تجارت کالا حدود دو درصد کاهش یافت که بیش از هر زمان دیگری در این قرن به غیر از دوران رکود جهانی بود. افزایش درگیری ها تاثیر خود را در چالش های سیاست تجاری، صنعتی و مالی نشان داده است. در حال حاضر حفاظت از زنجیره تامین دشوارتر است و فشارهای جدیدی بر یکپارچگی سیستم های پرداخت وجود دارد.
در همین حال، سیاستهای صنعتی حمایتگرایانه به دلیل شرایط سیاسی و انحراف زنجیرههای ارزش جهانی، بازنگری در سیستم تجارت جهانی را ضروری میسازد. پس از دههها هشدار به کشورهای در حال توسعه مبنی بر خطرناک بودن مداخله دولت، اقتصاددانان غربی به تجویز آن برای جوامع خود پرداختهاند. قانون کاهش تورم ایالات متحده ادعاهایی مبنی بر حمایت گرایی و نارضایتی تعدادی از شرکای کلیدی تجارت خارجی را به دنبال داشته است. اتحادیه اروپا مکانیسم تنظیم مرز کربن را تصویب کرده است و نگرانی های مشابهی را ایجاد کرده است، اگرچه چین سال ها چنین سیاست حمایت گرایانه ای را اجرا می کند. این اقدامات توسط اقتصادهای نوظهور ریاکارانه تلقی می شود، اما نتیجه فشارهای داخلی واقعی برای تضمین رقابت است، نه صرفاً تمایل به تشدید رقابت.
زنجیرههای تامینی که توسط نیروهای حمایتگرا از هم جدا شدهاند، ممکن است ناکارآمدیهایی را در سیستم اقتصاد جهانی و در نتیجه فشارهای تورمی جدید ایجاد کند. بدتر از آن، نقطه پایانی ممکن است شکلی از «تجارت جهانی» باشد که سود و پیشرفت را برای برخی محدود می کند. به نظر می رسد درس های سال های طولانی رشد پس از جنگ فراموش شده است. این دستاوردها ممکن است به طور عادلانه بین کشورها تقسیم نشده باشد، اما با این وجود واقعی و مسئول کاهش بی سابقه فقر جهانی بودند.
جهان در حال حاضر جایی بین بازار آزاد و عصر اقتصادی مداخله جویانه است، اما با مداخله دولت ها در صنایع کلیدی، رهبری قوی همچنان می تواند جهان را به عصر تجارت عادلانه تر سوق دهد.
تأثیرات هوش مصنوعی و سایر فناوری های پیشرفته نیز بر جوامع و اقتصادها تازه درک شده است. دیگر پیشرفتهای فناوری در دهههای گذشته به مناطقی که قبلاً به هم متصل نبودند این فرصت را داد تا به مرزهای جهانی برسند. هوش مصنوعی ممکن است بر نابرابری تأثیر متفاوتی بگذارد: به نظر میرسد که به صاحبان الگوریتمها، صاحبان دادهها، صاحبان سرمایه و مکانهایی که بر قدرت پردازش غالب هستند امتیاز میدهد. اگر نیاز به استفاده از هوش مصنوعی برای ساخت هوش مصنوعی بیشتر باشد، پس دلیل خوبی وجود دارد که فرض کنیم ماهیت غیرمتمرکز نوآوری در فناوری - که برای رشد اشتغال و آرزوها ضروری بود - ممکن است به پایان برسد. چنین روندی توانایی اقتصادهای نوظهور را برای تولید ثروت بیشتر محدود می کند.
برای بسیاری از دولتها، عجله برای تنظیم فناوری برای رفع این چالشها است، اما باید با ملاحظات دستاوردها و فرصتهای گستردهتر ناشی از نوآوری سریع متعادل شود - برای مثال تسریع در محاسبات علمی مورد نیاز برای کاهش تغییرات آب و هوا یا توسعه روشهای حمایت از سلامت و ایمنی کارگران در محل کار اشتراک فناوری بین کشورهایی که ابزارهای تولید فناوری نوظهور را کنترل می کنند و کشورهایی که کنترل نمی کنند باید اولویت بندی شود تا اطمینان حاصل شود که دستاوردهای اقتصادی و اجتماعی فناوری به طور مساوی در سراسر جهان توزیع می شود.
جوامع با استرس گرمایی بی سابقه ای دست و پنجه نرم می کنند. در سال 2023، جهان برای اولین بار از سد افزایش متوسط دمای 1.5 درجه سانتیگراد که توسط توافقنامه پاریس تعیین شده بود، عبور کرد و پیامدهای آن کاملاً قابل مشاهده است. این عواقب اثرات ناعادلانه ای دارند و اغلب بر جوامعی که کمترین سهم را در گرم شدن کره زمین دارند، تأثیر می گذارد. این اختلاف، شکست بسیاری از چارچوبهای جهانی را که برای بسیج بودجه برای محدود کردن انتشار گازهای گلخانهای و کمک به سازگاری طراحی شدهاند، برجسته کرده است.
در سال 2025، رهبران در سراسر جهان باید پاسخ این سوالات را جستجو کنند. پاسخ آنها لازم نیست یکسان باشد. اما این احتمال وجود دارد که، اگر آنها در ناهماهنگی شدید با یکدیگر باشند، مشکلاتی که جهان به دنبال حل آن است، بزرگتر خواهد شد.
منبع: مجمع جهانی اقتصاد